بالاخره فرا رسید،سالگرد اون روز زیبا که خدا به فرشته هاش دستور داده بود وانیا رو بیارن روی زمین و بذارن توی بغل من... هورااااااااااااااااااااااااااااااااا ...
پیشی کوچولوی مامان امشب برای اولین بار تونست بصورت درست مامان و بوس کنه آخه قبلا موقع بوسیدم دهن کوچولوشو میذاشت رو لپ مامان و می گفت"اِببَ" اما امشب مثه آدم بزرگا منو و دایی سبحان و بوسید. یه بوس کوچولوی آروم ...